لایه های هستی
پنجشنبه, ۱۴ مهر ۱۴۰۱، ۰۹:۴۲ ب.ظ
جهان هستی را مانند یک پیاز در نظر بگیرید و یا مانند سه تپه جدا از هم،
زیاد تفاوت ندارد. فقط سه قسمت مرتبط به هم را فرض بفرمائید—لایه اول
که بسیار نازک و اندک است را—شناخته-- می نامیم و آن عبارت است از
تمام علوم وفنون و مواردی که بشر توانسته تا کنون کشف کند و یا ببیند و
یا حس کند. و یا حتی تصور و تفکر کند.شناخته شده ها در هستی نسبت به
کل جهان هستی بسیار اندک و ناچیز هستند و همان تصور یک لایه بسیار
نازک پیاز ما را با مفهوم شناخته بیشتر آشنا می کند—لایه دو-ناشناخته
هست—این لایه هم بسیار نازک است اما نسبت به لایه شناخته کم کی بیشتر
است—ناشناخته عبارت از مواردی هست. که کشف و دست رسی به آن
برای بشر، مقرر گردیده است—مثلا دویست سال پیش خودرو و تلویزیون
در لایه ناشناخته قرار داشتند . بعد از اختراع به لایه شناخته منتقل شدند.
همچنین در آینده بشر به هر مرتبه از رشد و ترقی و کشف برسد. یعنی از
ناشناخته موردی را به شناخته تبدیل کرده است—در بشر این توانائی وجود
دارد. که در صورت کوشش و به کمک علوم متفاوت، بسیاری از
ناشناخته ها را به شناخته تبدیل کند.لایه سوم که اصل هستی و بیشترین
درصد جهان هست مربوط به لایه--- ناشناختنی ---هست—فرض
بفرمائید با تلسکوپهای پیشرفته انسان قادر شده یک کهکشان در فاصله
هشت ملیون سال نوری را شناسائی کند—یعنی بابت دیدن یک نقطه نورانی،
حالا کمی بزرگتر و با استفاده از وسائل کاملا پیشرفته تشخیص داده که آن
نقطه یک کهکشان است—حالا هیچگونه فرضیه و تلاشی قادرنیست که
بشررا به آن کهکشان برساند. تا اودریک کره (خاک ) آن را لمس کرده
و از نزدیک آنجا را شناسائی و مطالعه کند-در حقیقت دستیابی به یکی
از کرات آن کهکشان در هر زمانی در اینده و با هر پیشرفت علمی،
امکان پذیر نیست و بشر منحصرا بوجود کلی این کهکشان پی برده و چه
بسا با پیشرفت علوم، اطلاعات مربوط به این کهکشان تغییر هم بکند. ولی
علم بشر و درک و تخیل و تصورش تا همین نقطه هست و جلوتر نخواهد
رفت.لذا لمس و مطالعه از نزدیک در مورد این کهکشان جزو لایه
ناشناختنی هست—با این مثال فیزیکی و عینی خواستم نمونه هایی از سه
لایه جهان هستی را بصورت علمی و فیزیکی بیان کنم-اما در عالم
غیب و متافیزیک و روحانی هم این سه لایه با مشخصات خودشان وجود
دارند.تمام علوم ماورائی دینی و غیر دینی که کشف شده جزو لایه شناخته
قرار دارند و آنچه را که بشر می تواند در آینده کشف و احصا کند فعلا در
لایه ناشناخته هست و اما در مورد ناشناختنی ها عرض می کنم که با توجه
به آیات قرانی فقط می توانیم بگوئیم که ما به غیب ایمان داریم—دقیقا
همطراز همان کهکشان که از راه دور ما فقط وجود آنرا می دانیم-در
مورد ایمان به غیب هم تا همین اندازه قادر به فهم و درک هستیم که
مواردی وجود دارند اما اینکه دقیقا بدانیم چه هستند و چه نیستند در فهم
و درک بشر نمی گنجد—در پاسخ سئوال پیامبر اسلام که در مورد روح
است طبق آیه شریفه می فرماید شما روح را نمی دانید و در جای دیگر
هم خداوند فرموده من از روح خود به کالبد بشر می دمم =پس روح ما
که همه آنرا با زنده بودن خود تصدیق می کنیم جزو لایه ناشناختنی بوده
وتا قیامت هم بشر با تمام توانائی های احتمالی خود قادر به درک و
شناخت روح خود نخواهد شد.موارد زیادی در لایه ناشناختنی وجود دارد
که بشر حتی در بالاترین حد تفکر و تعقل و تصور و تخیل خود هم قادر
به درک حتی نام آنها هم نخواهد شد-ما طبق آیات و احادیث و اطلاعات
کتب مقدس سایر ادیان موارد محدودی از موجودات نشئات دیگر حیات
را شنیده ایم لذا می توان گفت که نشئات مختلف حیات هم برای درک و
فهم بشر نیست و همین تعداد محدودی که تا حالا گفته شده هم جزو لایه
ناشناخته و شاید هم ناشناختنی باشد لذا در جهانی چنین گسترده و عجیب
حتی تصور این که بر حسب تصادف جهان بوجود ـآمده یک حرف کاملا
باطل و دور از عقل است.شناختن خداوند محال بوده و فقط کافی است ما
به وجود الله اعتراف کنیم چون در حقیقت قادر نخواهیم بود خالق این
جهان مرکب و پیچیده را با عقل خود بشناسیم و یا حس کنیم—تمام
دلایل مربوط به خدا شناسی باعث انحراف افکار بوده و قادر به معرفی
خداوند نخواهند بود—همین فرضیه سه لایه می تواند عظمت جهان هستی
را به ذهن متبادر کرده و عقل سلیم را تسلیم وجود خالق بی همتا نماید—
برای اعتراف به وجود خداوند شاید نیازی به ادیان هم نباشد ولی برای
تعظیم در برابر چنین عظمتی بشر حتما نیازمند راه و روشی هست که
خود خالق به بشر ابلاغ کرده است.جهان هستی با تصور چنین فرضیه ایی
جای بهتری برای زندگی بشر خواهد بود.
- ۰۱/۰۷/۱۴
سلام
بنظرم خلقتی که نه فلسفه افرینشش درست مشخصه ! نه حدود افرینشش درست مشخصه! نه افرینندش درست مشخصه! و خیلی موارد دیگه از این قبیل...
چرت و مضحک و مسخرس !
با احترام به شما . ولی این مطلبتون هیچ اطلاعاتی نداشت و هیچ بیانگری نکرد ! فقط یک تقسیم بندی انتظاعی رو ذکر کرد
(( با این وبلاگتون و مطلبش خیلی بیشتر حال میکنم تا اون یکی ))