رهائی از دانسته گی

تزکیه روح و حافظه و تنظیم ذهن

رهائی از دانسته گی

تزکیه روح و حافظه و تنظیم ذهن

مشخصات بلاگ

مقالات طولانی در مورد مسائل اجتماعی و انسانی

آخرین مطالب

اصول دین 8

دوشنبه, ۱ اسفند ۱۴۰۱، ۱۱:۴۱ ق.ظ

ادامه مطلب

. تا جامعه بتواند. با تشخیص درستِ این عملکردها، راه فلاح و رستگاری

خود را پیدا کند.

درست است. که جامعه ما در حال حاضر، دشمنان زیادی دارد. و حفظ

امنیت کشور، و مردم از همیشه، مهم تر و ضروری تر است. اما نیازهای

جامعه، ابعاد بسیاردیگری هم دارد. که باید مورد توجه قرار گیرد .

ابتدائی ترین نیاز جامعه، پیروی از رفتار و گفتار و اندیشه مدیران و

رهبران و بزرگان، است. که کوچکترین عمل آنها، دارای بزرگترین

 عکس العمل بوده. و به هیچ عذر و بهانه ایی اشتباه این مقامات. قابل

 بخشش و گذشت نباید باشد. مردم بهر شکل و طریقی در نهایت. متوجه

 عملکردهای غلط مسئولین ،می شوند. و چشم انتظار عکس العملِ مسئولین

رده های مختلف، به این اشتباهات هستند. و تا زمانی که این رفتارها، به

نوعی توضیح داده نشوند. و یا بر خورد مناسبی با آنها صورت نگیرد.

 جامعه مانند. یک امانتدار دقیقِ این گونه رفتارها را در بایگانی خود، ضبط

کرده. و به موقع و یکجا، جزا می دهد.مدیران و مسئولان رده بالا بایستی.

 تعلیمات خاص و منحصر بفردی، با توجه به ظرفیت و شخصیت خود ببینند.

 و نسبت به رفتار خویش، کمال خود داری و صداقت را نشان بدهند.مدیران

باید. بهر شکل ممکن. تحت نظارت رسانه ها و صدا وسیما، قرار داشته

باشند. تا فرضا، بیش از حد لازم. مورد انتقاد و شماتت قرار نگیرند .متاسفانه

 صدا و سیمای ج.ا-- با ارائه اخبار نادرست. و تحت تاثیر سیاست های...

ادامه دارد

  • سید محسن موسوی

نظرات  (۱۵)

سلام و درودی مجدد 

 

 

اینکه ما انسانها چ نیازهایی داریم ، بحثی دیرینه در میان انسان شناسان و روان شناسان و جامعه شناسان است و البته هنوز هم ادامه داره !

ابتدایی‌ترین نیازهای یک جامعه در جامعه‌شناسی عبارتند از : قانونمندی ـ امنیت فردی ـ شغلی ـ سلامتی مهمترین فاکت‌ها هستن ! 

دکتر ویلیام گلاسر (بنیانگذار تئوری انتخاب) بعد از دهه‌ها تحقیق و تجربه ب این نتیجه رسید ک انسانها 5 نیاز اصلی دارن ک عدم ارضای هر یک از اونها میتونه ما رو دچار ناخرسندی کنه !(قاعدتن افراد ناخرسند در جامعه قوانین رو ب چالش میکشند)


1 - بقا
2 - قدرت
3 - عشق و تعلق خاطر
4 - آزادی
5 - تفریح و لذت

پاسخ:
درود بر شما--بنده نیازهای جامعه را که یک کلیت است عرض کرده ام .البته فرمایش شما در مورد نیاز افراد هم جالب و قابل توجه است--ممنون از اطلاعات---لطفا تحقیق بفرمائید و فروع دین را بطور کامل بفرمائید تا حداقل من دلخوش شوم که افرادی هستند که دارای اطلاعات درست مذهبی هستند--از لطف و مرحمت شما سپاسگزارم---لطفا به بحث ادامه دهید.لطفا ادرس خود را هم بنویسید

سلام و درود جناب موسوی 

 

هموطن عزیزم من نیازی ب تحقیق در این موارد ندارم چون مذهب برای من امریست مرده ک دیگه بکارم نمیاد و براتون در کامنت اولم هم نوشتم ک فروع دین در تشیع درحال حاضر ده تاست :

1/ نماز

2/ روزه

3/ حج

4/ جهاد

5/ خمس

6/ زکات

7/ امر ب معروف

8/ نهی از منکر

9/ تولی

10/ تبری

اینجا میتونید صحت گفتارم رو ببینید fa.wikishia.net/view/فروع_دین 

همچنین اینجا  fa.wikifeqh.ir/فروع_دین 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

درمورد نیازهای جامعه ک فرمودید یک کلیت هست . رو متوجه نشدم چون هر جامعه‌ای متناسب با فرهنگش نیازمندی‌هایی داره و اگر منظورتون جامعه‌ی خودمون(ایران) مَدِ نظر هست باید بعرض برسونم ، جامعه‌ی کنونی ما نیازمند خیلی چیزهاست ک مهمترین‌هاش رو ک بذهنم میاد مینویسم 

آزادی (درهمه‌ی زمینه‌ها)

برابری عدالت قضایی 

آموزشهای مدرن و متناسب با قرن بیست و یکم 

متاسفانه وبلاگ عمومی ندارم ک آدرس براتون بزارم 

برقرار باشید 

پاسخ:
درود بر شما---من از رفرنس و کپی سایت های مختلف بدم میاد---حرفی دارید در یک و یا دو و یا صد جمله بفرمائید---اینکه در مورد فروع دین هرکس می فرماید قسمتی است که عبادات نام دارد و تمام فروع دین نیست---چون مذهب برای شما مرده دلیل نمی شود که اطلاعات مربوط به مذهب را نداشته باشید--بهر صورت اطلاعات مذهبی نوعی عقب نیفتادن از جامعه هست---باز هم لطفا ادامه بدهید

جناب موسوی من بیش از اونچه شما تصور کنید عمر گرانبهام رو صرف تحقیق و تفحصص در امر مذاهب کرده‌ام و اینکه شما از رفرنس و ارجاع ب منبع معتبر خوشتون نمیاد ، نه دلیل معتبریست و نه عقلانیست . اگر درست یادم مونده باشه شما حسابداری خونده‌اید و خوب میدونید ک دو ضربدر دو میشود چهار و اگر کسی ب شما بگوید میشود پنج چ فکری درمورد اون فرد میکنید ؟ 

شما مختارید و میتوانید علم رو قبول یا رد کنید . درمورد مفاهیم هم همینطور است . ماهیت برخی از واژه‌های فروع دین رو میتوان عبادت فرض کرد ولی نمیتوان معنای مفروضی بر این واژگان اطلاق کرد ک در هیچ دائرۀ‌المعارف و لغتنامه‌ای نوشته نشده  و اگر فردی ب من بگوید فروع دین میشود عبادت بی‌شک من ب دانش و آگاهی فرد و فهمش از مفاهیم مذهبی تردید خواهم کرد

پس لطف کنید از معناهایی ک از واژگان در ذهنتون برای خودتون ساخته‌اید در بحث با من دارید امنتاع کنید مگر اینکه رفرنسی همراه نظرتون بعنوان ادله ارائه کنید و در پایان جمله‌ی سوالی من از آقا سید عزیز ـ ما انسانها از چ طریق و  راههایی قادر ب کسب آگاهی و شعور هستیم ؟

پاسخ:
درود بر شما---عمری تحقیق و تفحص بدون توجه به لغات امری بیهوده بوده است--کلمات و لغاتی که شما بعنوان فروع دین فرمودید هیچ معنای پنهانی و یا سلیقه ایی ندارند--فقط عرض کردم اینها تنها قسمتی از فروع دین هستند و کاملا هم درست. اما تمام فروع دین نیستند.شما فروع دین را بطور کامل باید بدانید و بفرمائید.از مطالب شما لذت بردم چون از خودتان هست و نیازی هم به منبع احساس نکردم.من تا روز قیامت با شما به گفتگو ادامه خواهم داد تا شما را به آنجا برسانم که بفرمائید------نمی دانم-----و کامل فروع دین را سئوال بفرمائید--با کلمات و لغات نیش دار هرگز به مقصد نخواهیم رسید--کبر و غرور را کنار بگذارید و بجای در و دیوار زدن و مفاهیم عجیب بکار بردن سئوال کنید من حتما پاسخ صحیح که دلیل و مدرک هم خواهد داشت عرض خواهم کرد. بدست آوردن آگاهی خلاصی از عادات و تجربه است و حضور در لحظه الان و عرض می کنم آگاهی با شعور تفاوت دارد---در پایان بگویم شما سئوال کننده هستید و نیاز است که راهی برای یافتن پاسخ صحیح پیدا کنید.البته من خوشحال خواهم شد که نیاز شما را برآورده کنم

درود و عرض ادب جناب موسوی

اولن هموطن نازنینم لطف کنید ذهنیت خودتون رو ب (من) یا دیگری تعمیم ندید چون برام عجیب و غیره منتظره بود ک شما از کامنت من برداشت ب در و دیوار زدن و استفاده از مفاهیم عجیب و کبر و غرور نتیجه‌گیری کردید ! 

دومن حاصل تحقیق و تفحصی ک خدمتتون عرض کردم اخذ دوتا دکترا در جامعه شناسی و روانشناسی تحلیلی ست ک چندین سال هم در مراکز آکادمیک افتخار تدریس برام همراه داشته و هیچگاه مدعی همه چیزدانی نبوده‌ام و نخواهم بود ک شما از کامنت من چنین برداشتی داشتید . چنین ادعایی (دانایی) تنها از یک ذهن نادان برون خواهد آمد . درمیان انسانها دانای کل وجود نداشته و نخواهد داشت .

سومن در کامنت اولم خدمتتون عرض کردم من فردی علم‌گرا هستم و هیچ گفتار و نظریه‌ای رو بدون مدارک مستدل علمی نمی‌پذیرم و ده‌گانه‌ی فروع دین رو هم ک براتون نوشتم حاصل و نتیجه‌ی استنباط دانشمندان و فقهای دین تشیع از ادله‌ی اربعه (قران،احادیت،عقل،اجماع) ست ک من فراگرفتم و از خودم نیست . 

چهارمن من در هر کامنتم سوالی مطرح کردم ک متاسفانه شما ب هیچکدام پاسخ ندادید .

در علم روانشناسی (آگاهی) قرین هشیاری محسوب میشه و شعور یا (خودآگاهی Self-awareness) ب معنای فهم و درک و دریافت و معرفت هست و من بخوبی تفاوت میان آگاهی و شعور رو میدونم عزیز (آگاهی Awareness) توانایی دانا شدن و درک کردن (از طریق پنج حس) یا کسب معرفت از رویدادها است نه ب گفته‌ی شما (خلاصی از عادات و تجربه) شما این تعبیر رو در کدام کتاب خوندید یا یاد گرفتید ؟ 

هرفرد روزانه تجربه‌های آگاهانه‌ی فراوانی کسب می‌کنه ؛ برای نمونه آگاهی از گل قرمزی ک در باغچه‌ی حیاط است یا صدای ماشینی ک در خیابان در حال حرکت است یا مزه‌ی شیرین نباتی ک دهان فرد است . اولی از سنخ تجربه‌ی آگاهانه‌ی دیداری ، دومی شنیداری و سومی چشایی ست . هر یک از این تجربه‌های آگاهانه «خصیصه‌ی پدیداری» (phenomenal character) نام دارند، ب این معنی ک کیفیت (quality) خاصی برای تجربه‌ی اونها وجود داره ! 

مطالعه‌ی کتب علمی هر روز من بیانگر اشتیاقم برای دانا شدن هست نه ادعای دانایی ! 

اگر مایل ب تبادل افکار هستید لطف کنید فبل از اینکه وارد مقوله‌ی فروع دین از نگاه و تعبیر شخصی بشید ب سوالات من ک مربوز ب بخش اول نوشتار شما (اصول دین) هست پاسخ بدید .

فرمودید : .... نیازهای اجتماعی ب مذهب از ابتدایی‌ترین تا پیچیده‌ترین مسائل آن و روابط میان افراد با هم تا روابط بین‌النلل را در بر می‌گیرد .

سوال :

1/این نیازها رو در روابط فردی و هم در روابط بین‌الملل مختصر و فهرست‌وار ذکر کنید .

فرمودید : .... نقایص بنیادی مسیحیت باعث عقب نشینی کلیسا شده .... 

2/ این نقایص بنیادی رو لطفن تشریح کنید .

 برقرار باشید 

پاسخ:
درود بر شما---من سر تعظیم در برابر داشته های علمی و ذهنی و...شما فرود می اورم---شما ولی هنوز نمی دانید که فروع دین مورد نظر من اصلا چی هست..چرا فکر کردید که فروع دین مورد نظر من یک امر شخصی هست..هرگز این چنین نبوده و نیست و زمانی که شما صریح و واضح از من سئوال کنید و من پاسخ دهم خواهید دید که آموزه های شما و البته اغلب مردم در مورد فروع دین ناقص است.به عرض می رسانم کل انگیزه من در مورد نوشتن این مقالات دقیقا همین فروع دین است و من خود را درگیر هیچ موضوع دیگر مخصوصا آنها که سئوال مرا به حاشیه ببرند نمی کنم- تا شما سئوال نفرمائید من فروع دین را عرض نخواهم کرد و این کلام هم به پشتوانه محقق بودن و جستجوگر بودن شما گفته شد وگرنه انسانهایی که هیچ ادعائی ندارند میتوانند با یک سئوال ساده فروع دین خود را یاد بگیرند
  • سید محسن موسوی
  • درود بر جانان محترم و عزیز---به پاس لطف و پیگیری مجدانه شما چند عرض کوتاه دارم---اولا را اینطور معمولا می نویسند همینطور تمام کلمات تنوین دار را--دوم گاهی یک انسان هر چند دانشمند و بزرگ ممکن است یک مطلب کوچک را نداند--در این مورد توصیه شده سئوال کنیم---یک راهنمائی خفیف هم عرض می کنم--اگر عقد ازدواج من نه جزو اصل دین باشد و نه جزو فرع دین پس کجای دین قرار داردو....لطفا سخت نگیرید و سئوال کنید  این فروع دین که فرمودید از شاخه عبادات است و در دوره ابتدائی تدریس می شود--عرض من درست و کلی و بالاتر از دبستان است

  • جلال ستاری
  • با عرض سلام

    یک سوال از خدمت اساتید معظم دارم. لطفا در صورت امکان پاسخ فرمایید. دستشویی رفتن یک مسلمان نه جزء اصول دین است نه جزء فروع دین. پس جزء چه چیز دین است؟

    پاسخ:
    درود بر شما---دستشوئی رفتن چون بین انسان و سایر جانوران مشترک است شامل دین نمی شود و نیاز به کمی طنز و شوخی دارد تا همه با هم بخندیم.

    سلام و درود جناب موسوی 

     

    اولن/ ممنون ک درمورد نحوه‌ی املا فارسی زحمت تذکر رو کشیدید ، عرضم بحضور محترمتون ک من تنوین رو از دوران دبیرستان کنار گذاشتم و هیچگاه بصورت عربی نمینویسم همینطور (ه) مکسر و (ء) رو هم نمینویسم از توضیح دلایلم هم امتناع میکنم  

    دومن / من پاسخ سوالات پست اول شما رو طبق احکام فقهی شیعه دادم و حتا رفرنس گذاشتم ک خودتون مطالعه کنید ک فرمودید رفرنس برای شما ارزشی نداره  

    سومن / خاطرم هست ک مدتی قبل مطالبی با عنوان (جنگ نرم) مینوشتید ک سعی کردم توضیحاتی ب شما بدم ک حرفهام مثل الان قابل پذیرش نبود لذا از ادامه‌ی بحث خودداری کردم و یادم هم هست ک براتون نوشتم (مقاله) چهارچوب مشخصی داره و ب نوشتاری گفته میشه ک نویسنده گزارشی تحقیقی/علمی رو انتشار میده ک در اون نتایج تحقیقات جدیدی رو  در حوزه‌ای تخصصی تشریح میکنه و در انتها نتیجه‌گیری میکنه ک مطلب شما فاقد اون چهارچوب هست (حداقل برای من) 

    چهارمن/ سوالهای من از متن اولتون بود نه حاشیه پردازی ک باز جواب ندادید و اونها رو حاشیه فرض کردید ، لطف کنید ب دو سوالم همراه با فروع دین فرضی ذهنتون پاسخ بدید

    پنجمن/ سوال ازدواج رو ک پرسیدید رو نمیدونم ، ولی حدس میزنم در رده‌ی احکام مستحب شیعه محسوب میشن برای اطمینان بیشتر میتونید از دفتر آیت‌الهی ک مورد تائیدتون هست استفتا کنید 

    پایدار باشید 

     

    پاسخ:
    درود بر شما---از توضیح خوب شما در مورد تنوین سپاسگزارم.هنوز هم مایل هستم از راهنمائی جنابعالی در مورد هر مطلبی واقعا استفاده کنم.لطفا موضوع انتخاب بفرمائید و به من کمک کنید. چون نصف راه را تشریف اوردید لطفا عنایت کنید و بقیه راه را هم با هم طی کنیم---فروع دین که من عرض می کنم کاملا درست و غیر شخصی و غیر فرضی هست و تمام شئونات یک فرد مسلمان را در بر میگیرد--از اصرار جنابعالی مبنی بر درست بودن فرمایشاتتان  حیرت زده هستم---هموطن عزیز عرض کردم آنچه که شما فروع دین می پندارید کاملا درست است ولی کامل نیست اینها که فرمودید شاخه عبادات از فروع دین هستند. لطفا ای میل آدرس خودتان را بفرمائید تا انجام وظیفه کرده و تمام فروع دین را برای شما ارسال دارم---این مقالات یک گذرگاه باریک است که من جهت مدعیان دانائی تعبیه کرده ام و از شما هم خواهش می کنم در صورت تمایل به ارسال آدرس ایمیل این اطلاعات را پخش عمومی نکنید---ضمنا این موارد فقط از نظر اطلاعاتش و اینکه چرا روحانیون تمام مسئله را به ملت نگفته اند برای من اهمیت دارد.نه از نظر اعتقادی که ندارم

    سلام و درود 

     

    عجب ! 

    یعنی شما فراتر از آیت اله‌های شیعه ب امور فقهی واقفید و در درست بودن نظرتون هم شکی ندارید و مطمئن هستید .

    لطف کنید فروع دین رو همینجا بنویسید میام میخونم ! 

    اما در یک کامنت جداگانه به سوال زیر ک از نوشتار خودتون هست هم پاسخ بدید 

    1/ نقایص بنیادی مسیحیت ک باعث عقب نشینی کلیسا شده چیست ؟ 

    برقرار باشید 

    پاسخ:
    درود بر شما---آیت الله های شیعه میدانند ولی به شما نمی گویند .منهم کاملا بطور تصادفی در جریان قرار گرفتم.اصرار شما در جهت نفی من بی حاصل خواهد بود و زمانی که بدانید، ممکن است. از اینهمه یک دندگی خود ناراحت شوید--حالا دیگه مطمئن شدم که شما نه اهل تحقیق و تفحص هستید و نه عقلانیت را قبول دارید---ساده عرض می کنم یک در صد احتمال بدهید که این موضوع را واقعا نمی دانید. در اینصورت تا این اندازه هل من مبارز، نخواهید خواند.ممکن نیست در اینجا بنویسم--لطفا یا ایمیل آدرس بدهید و یا یک وبلاگ دوست معرفی بفرمائید تا من بطور خصوصی برای ایشان ارسال کنم.تا تکلیف فروع دین مشخص نشود من پاسخ نخواهم داد.

     

    خب دیگه مجبورم کردید ک واضح خدمتتون عرض کنم 

    تجربه را تجربه کردن خطاست

    شما اگر چیزی در چنته (آگاهی و سوادش) رو داشتید همیجا مینوشتید 

    ادعای شما در داشتن مواردی ک تخصص‍‌ش رو ندارید آنقدر مضحک هست ک من نیازی نمیبینم ایمیلم رو بشما بدم

    مثل دفعه قبل از بحث با شما صرف نظر میکنم چ66371ون مرغ شما یک پا دارد و فکر میکنید ک خیلی میدانید 

    شما رو بخیر و ما را بسلامت 

    پاسخ:
    درود بر شما---عاقبت غرور و تکبر ،شما را به فردی لجباز و مهاجم تبدیل کرد--من سعی فراوان کردم تا شما از مرحله توهم دانائی بیرو ن بیائید ولی موفق نشدم...شما با انواع کلمات دانسته ها را به سخره گرفتید واهلیت دانستن خود را پائین آوردید. محققان برای دانستن تا چین هم میروند.توهم دانائی کشنده است.ضمنا اینجا تله ایی برای  متوهمین است و من نمی توانم این تله را از کار بیندازم---هر زمان که احساس کردید واقعا دوست دارید بدانید آدرس یک وبلاگ از دوستان را بدهید تا بطور خصوصی برای ایشان ارسال دارم.من از تمام طفره رفتن و دست و پا زدن شما برای پوشاندن ندانستن ها ناراحت بودم.اول ببینید و بدانید و بعد قضاوت کنید شما حتی نمی دانید که چه چیزی را نمیدانید و فقط دست و پا زدید
  • سید محسن موسوی
  • به جانان محترم---تمام دانسته های من در مورد مسئله چهار جمله کوتاه است.که دانستنش هم آگاهی و سواد و....نمی خواهد.کمی اشتیاق لازم داشت که شما داشتید ولی متاسفانه منیت و غرور شما در اوایا بحث مانع از پرسش شد و در ادامه هم چون حملات بی مورد کلامی از سوی شما انجام میگرفت من فرصت و شانس گفتن واقعیت را نداشتم---کنایه و توهین کلامی شما بیانگر عصبانیت و مخالفت با دانستن بود که من بسیار آزرده شدم و به گواهی تمام پاسخ ها سعی کردم با احترام کامل و در عین حال پاسخ به حملات شما موضوع را سر و سامان دهم--از اینکه تا این حد آزرده شده اید واقعا متاسفم .ظرفیت انسانها بیش از این حرفها هست مخصوصا فرد دانائی چون شما باید بتواند از ظرفیت های اضافی خود که سالها مغفول مانده اند استفاده کنند.لطفا یک ادرس بدهید تا من آن چهار جمله را برای قضاوت درست و منطقی و علمی و....شما ارسال کنم و با گردنی باریکتر از مو نظرات و انتقادهای شما را با گوش جان بشنوم

    خیر عزیز باز هم اشتباه برداشت کردید 

    عصبانیت ؟  غروز ؟ 

    شما ب اندازه‌ی کافی فرصت داشتید و بجای طفره رفتن از پاسخ هی اصرار داشتید ک پرسش کنم ک کردم و باز هم جواب ندادید 

    شما اگر تصور میکنید ک از هزاران آیت‌اله ک در زمینه‌ی فقه تحصیل کردن آگاه‌تر و باسوادتر هستید کاملن در اشتباهید 

    بجای تکرار مکررارت پاسخ سوالات رو اگر میدادید من احساس بد تلف کردن وقت بهم دست نمیداد ک دلم نخواد ب بحث با شما ادامه بدم 

    اگر هم جرات نوشتن نظریه‌تون رو ندارید اون بحث دیگریست 

    باز هم امکان نوشتن نظرتون رو در موارد سوالی من رو دارید و این رو خوب میدونم نه تنها شما بلکه صدها دانشمند هم نمیتونن نظریه‌ای جهان شمول ب سوالی ک از نوشته‌ی خودتون در مورد نقایص مسیحیت مطرح کردم بدهند چ برسد ب شما ک نه در زمینه‌ی جامعه‌شناسی مذهب مطالعه‌ی کافی دارید و نه از منظر روانشناسی جامعه ، اگر معتقدید من اشتباه میکنم پس لطفن صغرا کبرا نکنید و سوال رو جواب بدید 

    پاسخ:
    جانان توجه فرمایند
    درود بر شما--دوست دارم زمینه دریافت چهار جمله که من میدانم و شما ثابت کردید که نمی دانید را در اختیار شما قرار دهم--باور بفرمائید ارزش این همه گفتگو را دارد و عمر شما هرگز تلف نشده--من طرفدار مرحله به مرحله هستم شمالطفا یک آدرس بدهید تا من چهار جمله را عرض کنم و بعد به روی چشم پاسخ سئوال شما را هم در حد اطلاعات خودم عرض خواهم کرد و خوشبخت هستم که فردی هر چند تا اندازه ایی مغرور با من گفتگو کند. شما تحمل دانستن چهار جمله و بعد قضاوت کردن را ندارید.اصل مسئله من انتقال این چهار جمله هست و هیچ ادعائی هم ندارم. وقتی متوجه آن چهار جمله شدید حتما دلائل اینکه آیت الله ها هم نگفته اند شاید برای شما واضح شود---لطفا آدرس یک وبلاگ و یا ایمیل آدرس بدهید تا عرض کنم من از انتشار در این صفحه معذور هستم. لطفا کمی خارق عادات خود رفتار بفرمائید---همینطور که از سوابق گفتگوی ما مشخص است من هیچگاه از دایره ادب خارج نشدم ولی شما بسیار با کنایه و ناسزاهای عالمانه بنده نوازی کرده اید--لطف بفرمائید آدرس بدهید این چهار جمله بسیار مهم و احتمالا مفید خواهند بود

    این کامنت از منظر روانشناسی روان‌شناختی در ارتباط با 5 کامنت‌ بالا نوشته شده ک آنالیز و تحلیل و تشخیص Dr. M.Shamloo ذر جوابیه‌ی جناب موسوی گرامی می‌باشد .

    نوشتار داخل [ ] گفتار شماست !

    نوشتار داخل « » آنالیز روانشناسی 

    توشتار باقی تحلیل و تشخیص 

    از محضرتون پوزش می‌خوام و متاسفم ک آزرده خاطرتون کردم (حرف حق تلخه و پذیرش‌ اون تلخ‌تر) و بقول مولانا : 

    بر نمد چوبی اگر آن مرد زد 

    بر نمد آنرا نزد بر گرَد زد 

    اما دوستانه بهتون پیشنهاد میکنم ک حتمن ب یک روانشناس مراجعه کنید !

    مزن ب چون و چرا دَم ک بنده‌ی مقبل 

    قبول کرد ب جان هر سخن ک جانان گفت

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    [دوست دارم زمینه دریافت چهار جمله که من میدانم و شما ثابت کردید که نمی دانید .....]

    جناب موسوی گرامی ، دوست داشتن شما بیانگر «خودشیفتگی Narcissism»  شماست و من هرگز ادعای دانستن نکردم ک بخوام ثابت کنم ک نمی‌دانم ، بخوبی واقفم نادانم ک انسان هرگز نمیتونه ب کمال برسه !

    آمدی قصه ببافی ک موجه بروی * در نزن رفته‌ام از خویش ، کسی منزل نیست

    «طبق نظریه‌ی (خود کاوشگری علاقه) فردیت‌ ب نحوی غیر هوشیارانه ب دنبال تصویری سرکوب نشده (ب گفته‌ی یونگ ـ سایه) از خود در دیگران می‌گردد و طی گفتمان نوشتاری نقصان‌ها(اختلالها) روانی مضطربانه خویش را با واژه‌های متداولِ ـ غرور ـ توهم دانایی ـ خود بزرگ بینی و .... ب روان‌درمانگر اظهار کرده و از پاسخ‌گویی ب سوالات با روش برچسب زدن و با استفاده از مکانیسم‌های مقابله‌ای (Coping Mechanisms) سعی بر حاشیه راندن بحث گردیده و کاملن سواستفاده‌گرانه برای محافظت از نفس (Ego) شکننده‌ی خود تمام تلاشش را کرده لذا روان‌درمانگر با توجه ب داده‌های گفتمانی  phallic character DSM_5 در فرم exhibitionism ک نشانه‌های خود مهم پنداری بیش از حد و این باور ک فردی منحصر ب فرد و آگاه است تشخیص داده می‌شود  (کامنت‌ها)»         Dr. M.Shamloo

    ---------------------------------------------------------------------------------------

    متاسفانه شما اگر نوشتار من رو با دقت مرور کرده بودید باید متوجه می‌شدید ک

    گفتید آدرس وبلاگ بده ـ گفتم ندارم 

    گفتید ایمیل بده ـ گفتم مایل نیستم ، همینجا بنویسید 

    ب کدام زبان باید ب شما می‌گفتم ؟ 

    پیرمرد عزیز   

    دوستی با پیلبانان یا مکن یا طلب کن خانه‌ای در خورد پیل

     

    یا مکن با پیلبانان مشورت 

    پاسخ:
    درود بر شما---زمانی که تحمل شنیدن چهار جمله را ندارید چه بگویم---عرض کردم انتشار مطلب در اینجا برای من ممکن نیست--از اینکه بدون ویزیت گرفتن برایم نسخه پیچیدید متشکرم---راستی آن بالا بالاها هوا چطوره .از اینجا که ابرها پیدا نیستند.تحمل من بیش از تمام ناسزاهایی هست که از کودکی تا کنون یاد گرفته اید. ضمنا من سالهاست که با این شیوه آشنا هستم که بجای مباحثه درست به شخص و شخصیت طرف مقابل حمله میکنند---محور بحث فقط فروع دین بوده و هست.بقیه شرح نفس خودتان هست
  • جلال ستاری
  • چند روزیه از سر سرگرمی یه سر به مباحث شما دو نفر میزنم. چیزی که برام جالبه اینه که صاحب وبلاگ اصرار داره از من سوال بپرس.

    پاسخ:
    درود بر شما---مرسی که خودت را سرگرم کرده ایی---بنده در مطلب اصلی سئوالی مطرح کردم که جانان پاسخ ناقص داد و کلی کلفت بار من کرد.البته ادیبانه .این بود که خواستم ایشان از آن غرور صرفنظر کند و خواستم که جواب صحیح را بپرسد . ولی ایشان بجای بحث اصلی به من و شخصیت من حمله ور شدند که منهم در پاسخ ایشان جواب هایی را دادم .ولی کلا متاسفم که بحث ها به اینجا کشیده شد. حاضرم پاسخ صحیح سئوال را به صورت خصوصی به وبلاگ شما ارسال کنم و شما زحمت بکشید و بازهم خصوصی به اطلاع ایشان برسانید

    سلام و درود جناب موسوی گرامی 

    این کامنت رو در پاسخ‌تون در وبلاگ مهرداد عزیز نوشتم و اینجا هم براتون کپی کردم ! 

    اولن/غائله‌ای نبود و حداکثر یک جدل کلامی بود و فرق است بین این دو ! 😉

    دومن/چون سوال شما (فروع دین) در حیطه‌ی علم فقه قرار داره و شما هم فقیه نیستید ، گفتار شما نهایتن یک نظرسه‌ی شخصی می‌تونه باشه و امتناع از پاسخ شما برام مجهول ماند و نفهمیدم ک آیا ناشی از ترس هست یا علت دیگه‌ای داشت !

    سومن/جای تعجب داره ک هنوز کسی نظر شما رو نخونده شما ب درست بودن پاسخ‌تون هم ایمان دارید 🤣😀  

    چهارمن/ما انسانها تا آخرین روزهای حیات‌مون قادر ب آموختن هستیم و مطالعه ب ذهن وسعت و ژرفا هدیه میده امیدوارم ازش غفلت نکنید ! 

    اینم ایمیلم jaanaan@hotmail.de و نیازی نیست ک آقای ستاری رو بزحمت بندازید تا حرفاتون رو ب دست من برسونن !

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    با وجودیکه تصمیم گرفته بودم دیگه با شما بحث نکنم اما در گفتگوی دیشب با همسرم پی بردم ک ایشون حق میگن و تصمیم من نادرست هست . 

    روزانه نویسی‌های من رو همسر عزیزم بازخوانی میکنن و اغلب تصحیح املایی میکنن و با خوندن مطالبی ک بین من و شما رد و بدل شده بود بهم گفت : 

    مُری من میدونم ک تو آدمی مداراگر هستی ولی کامنت‌هات برای این فرد کمی با روحیه‌ی مداراگرانه‌ی تو زاویه پیدا کرده و با توضیحاتم کمی قانع شد ولی در انتها این بیت کرد ک خودم با خطی خوش نوشتم‌اش و بر دیوار اطاقم خودنمایی میکنه . 

    آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

    با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا 

    البته من شما رو هرگز دشمن ب مفهوم کلمه نه فرض کردم و نه خواهم کرد این رو از اینرو خدمتتون عرض کردم ک خدای ناکرده باز تعبیری انتزاعی از بیت چون دگر گفته‌هام  برداشت کنید . 

    هموطن نازنینم من ب نیکی میدونم ک اندیشیدن بشریت بر «محور» پرسش آغاز شده و اگر  پرسشی نمی‌بود ما نه فلسفه و نه علوم دیگر را بدست نمی‌آوردیم ما ب صرف اینکه عمری رو پشت سر گذاشتیم و یا دوره‌ی آکادمیکی  رو گذراندیم مدعی دانشتن حقیقت باشیم  ما از همان ابتدا کاسه‌ای ب دست نداریم ک قرار باشه با «آگاهی» لبریزش کنیم . مطالعه ست ک تا حدود زیادی این کاسه رو پُر نه لبریز خواهد کرد بر همین مبنا لطفن این سوال را با حوصله و دقت در صورت نیاز «تکرار» بخوانید :

    آیا کتابی ، آیینی ، مکتبی ، نهضتی ، ایسمی ، استادی یا هر مرجع دیگری رو می‌توان نام برد ک «همه‌ی حقیقت» رد در خود جمع کرده باشد آنطور ک چیزی بیرون نمونده باشد و ما با منحصر شدن ب همون «منبع» از مواجهه با هستی و مراجعه ب دیگری بی‌نیاز شویم ؟

    ب نطر من خـیــــــــــــــــــــــــــــــــــر ! 

    بی‌شک اگرشما هم  تعریف درستی از «حقیقت» داشته باشید در پاسخ ب سوال ، با یک نه قاطعانه پاسخ خواهید داد ! اگر این «نه قاطع» برایتان حاصل نشده پس نظرم براتون کارگشا نیست و نخواهد بود چرا ک حقیقت رو «مضیّق و محدود» ب «تصور» خودتون فرض گرفته‌اید و با این فرض ، نه این کلمات ک اساسن هیچ گفتگویی برایتان شنیدنی نیست . 

    در بخشهایی از نظرم ک احساس نقد شخصی شدن کردید رو می‌پذیرم و پوزش می‌خوام ولی باور کنید عکس‌العملی غیرعامدانه‌ای بوده ب پاسخ‌ها و اتهامات شما و امیدوارم پوزشم مقبول قرار بگیره ! 

     

    روز خوبی براتون آرزومندم  

     

     

    سلام و درود بر عزیزان

    گفتگوتون رو همین الان تونستم بخونم . و جالب بود 

    تقریبا از۱۰ سال پیش با جلال ستاری اشنا شدیم . کاملا دو قطب متضاد بودیم ! و طوری نسبت به هم گارد داشتیم که از جانب خودم میتونم بگم با دیدن اسمش کهیر میزدم! 😄

    دوباره از جانب خودم بگم که به مرور دریافتم جلال شخصیتش ، با دانش و نحوه بحث کردنش، باید برام متمایز باشه . ازینرو یواش یواش رفیق شدیم و الان دوستانی هستیم که گاهی افکار موافق داریم و گاهی آرای مخالف . ولی مخالفت هامون موجب کهیر زدن دیگری نمیشه! 😄

     

    سیدجان. مگه قصد شما اگاهی دادن نیست؟ چرا از گفتن فروع دین مدنظر، در اینجا امتناع میکنید!؟  اگر مقدمه و فصول مقاله شما اینجا درج میشه ، پس قاعدتا بیان نتیجه هم اینجا باید مطرح بشه . ( نه در ایمیل اقای جانان)

    پاسخ:
    درود بر شما---به به--قدم رنجه فرمودید--خوشحالم که برایم پیام فرستادید--اما-----همین فرمایشات جانان نشان میدهد که تا چه اندازه این سئوال مهم و جالب است و حقیقتا حیفم میاد به این زودی  منتشر کنم---اجازه فرمائید در انتهای انتشار مقالات پاسخ را عرض کنم ضمنا همانطور که میدانید دانستن این فروع دین ربطی به اعتقادات نداره که ندارم.مضافا در اولین مقاله حول موضوع صحبت کرده ام

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی